ارشانارشان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

پسر زمستونی من

یه مامان تنبل

1391/10/2 8:25
نویسنده : مامان
404 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرکم شرمنده این چند وقت هم مامان تنبلی کرد هم وقت نکرد که وبلاگ شما رو آپ کنه.

دیگه پسرم شما خیلی خیلی مرد شدی.

الان دیگه به راحتی راه میری که هیچ اینقدر تند می دووی که بابایی که باهات دنبال بازی می کنه نمی تونه بگیردت.

خیلی خوشگل حرف میزنی سعی می کنی تمام کلمات و بگی چند روزی هم هست که دوکلمه ایی حرف میزنی.

اما برای ادا کردن بعضی از حروف مشکل داری.

مثلا مرضی و می گی ننی (بر وزن مرضی)

محدثه رو می گی نننه(بر وزن محدثه)

ولی خیلی خیلی شیرین حرف میزنی.

یکشنبه 26 آذر خونه ی نسترن جون مامان پندار بودیم اونحا کلی از دوستات هم بودن ما اولین نفر رفتیم تو زودی فهمیدی اونجا خونه ی کیه برای همین هرچی می خواستی زودی میدوویدی دست نسترن جون و می گرفتی و می گفتی آله آله و به چیزی که می خواستی اشاره می کردی.

رو زمین هر چی و که میدیدی افتاده و حدس میزدی مال کی می تونه باشه میومدی زودی میدادی دست صاحبش همه خیلی از این اخلاقت خوششون اومده بود.

وقتی نسترن جون سی دیه حسنی و گذوشت تو مثل آقاها زودی رو مبل نشستی و مضغول دیدن شدی.

وقتی هم که می خواستیم عکس بگیریم بهت که گفتم مامان بشین ازتون عکس بگیرم زودی رفتی رو مبل نشستی تا ازت عکس بگیرم.

خیلی خیلی بهمون خوش گذشت دست نسترن جون درد نکنه.

اینم چند تا عکس که مامانای دوستات زحمت گرفتنش و کشیدن چون مامان دوربین و جا گذوشته بود خونه.

 

وقتی مثل آقاها نشستی ازت عکس بگیرن

هنگام دیدن فیلم حسنی

 

اینم عکسای خوشگلی که سمیرا جون مامان کیان زحمتشو کشیدن

اینم عکسای خوشگلی که سمیرا جون مامان کیان زحمتشو کشیدن

ارشان و آرنیکا جون

اینجا هم در اتاق پندار جون و بسته بودیم چون شما ها سر اسباب بازی ها با هم دعوا می کردین،تو و آرنیکا خانوم و کیان داشتین با هم نقشه می کشیدین که چه جوری در اتاق و باز کنین.

نقشه برا باز کردن در اتاق پندار

دوشنبه هم مامان به مناسبت یلدا برای شما و دوستای بهمنی ات یه مهمونی داد که اونم خیلی خوش گذشت.

ارشان با میز یلدا

ارشان و کسرا

ارشان خسته

نی نی و کیک

نی نی ها و کیک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)